دادخواه : بایرامی آرباطان

قانون محدودیت نیست بلکه مصونیت است

دادخواه : بایرامی آرباطان

قانون محدودیت نیست بلکه مصونیت است

اینجانب رامین بایرامی ارباطان دانش اموخته کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی می باشم. وبلاگ حقوقی حاضر جهت معرفی و آشنایی حقوقدانان و حقوق خوانان و دوست داران علم حقوق با مسایل و مطالب حقوقی به ویژه در موضوعات حقوق کیفری و جرمشناسی ایجاد شده است. همچنین در این وبلاگ ضمن معرفی تالیفات اینجانب به علاقمندان و پژوهشگران حقوقی در حد بضاعت علمی و فرصت به ارایه نکات حقوقی و تحلیل مباحث حقوق می پردازیم

نویسندگان

آخرین مطالب

۵ مطلب توسط «رامین بایرامی» ثبت شده است

نگارنده لازم می‌داند که در بیان ویژگی‌ها و مزایای کتاب حاضر، ذکر نکاتی چند را یادآوری نماید:

1 ـ در کتاب پیش رو سعی نموده ایم تا در حد توان و بضاعت علمی، اقدام به شرح و بسط « ماده به ماده » قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92 و اصلاحی 94 و الحاقی 93 نماییم و در قالب موارد زیر، رویه قضایی کشورمان، راجع به مباحث مربوط به قانون آیین دادرسی کیفری جدیدالتصویب را تشریح نماییم:

الف ) تحلیل و تشریح ماده به ماده قانون آیین دادرسی کیفری؛ مصوب 92 و اصلاحی 94: یکی از مزیت‌های تحلیل ماده به ماده قانون مزبور آن است که این امکان را فراهم می‌نماید تا مخاطب ضمن آشنایی کامل با توضیحات ذیل هر یک از اصطلاحات حقوقی مستعمل در منطوق ماده، با ارئه نکات ضروری و تفاسیر، اقدام به توضیح راجع به موارد ابهام یا اجمال یا نقص ماده قانونی و نیز، بیان ایرادات و محاسن آن نماییم. علاوه براین، در تحلیل ماده به ماده قانون مزبور، ارتباط هر یک از مواد قانونی با یکدیگر، نمایش داده می‌شود.

ب ) مطابقت هر یک از ماده قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92 با ماده مربوط به قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 28/6/1378 و یا قوانین مربوطه ی سابق التصویب یا قوانین حقوقی یا کیفری جدیدالتصویب: یکی از اهداف مطالعه تطبیقی هر یک از مواد قانون جدید آیین دادرسی کیفری با قوانین جدید یا قدیم حقوقی یا کیفری، به ویژه مواد قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378، آن است که خواننده محترم با توجه به منطوق هر یک از مواد قوانین مذکور در توضیحات ذیل ماده قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92 و اصلاحی 94، در نگاه اول با وجوه اشتراک و افتراق تقنینی این قوانین با یکدیگر آشنا گردد و از نوع آوری‌ها و تغییرات حاصله در ماده قانون جدید آیین دادرسی کیفری مطلع شود.

ب ) آراء وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور: از این جهت که آراء وحدت رویه هیإت عمومی دیوان عالی کشور در حکم قانون بوده و شرح و توضیح و تفسیر مفصّل از نکات ابهام و ایراد یک مقرره قانونی را بیان می‌دارد، لهذا، نگارنده سعی نموده است تا حدالمقدور از جدیدترین آراء وحدت رویه ای که تا تاریخ نگارش اثر حاضر منتشر شده بود، در ذیل توضیحات مرتبط با مواد مربوط به قانون آیین دادرسی کیفری جدید، استفاده نماید تا مخاطب درک روشنی از شرح ماده مربوطه و تفاسیر آن حاصل نماید.

پ ) نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه: نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه، به عنوان نظرات و آراء ارشادی و منبع فرعی و غیر مستقیم حقوق کیفری، همواره نقش مهمی در تبیین و تفسیر مواد قانونی و رفع ابهامات و بیان نکات حقوقی داشته است. اگرچه نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه نسبت به آراء وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور، برای مراجع قضایی جنبه دستوری نداشته و لازم الاتّباع قلمداد نمی شود، اما از این جهت که این نظریات حاوی نکات و توضیحاتی در بیان مواد قانون آیین دادرکیفری می‌باشد و در مقام تفسیر و رفع ابهامات برای مخاطبان و مراجع قضایی راهگشا است، لذا، نگارنده سعی نموده است تا در ارتباط با توضیحات ذیل هر یک از مواد قانون آیین دادرسی کیفری، از جدیدترین نظریات مشورتی این اداره، استفاده نماید.

ت ) بخشنامه‌های رئیس قوه قضائیه و رأی دادگاه عالی انتظامی قضات: بخشنامه‌های رئیس قوه قضائیه که اصولاً در ارتباط با موضوع یک یا چند ماده قانونی می‌باشد، یکی از دستورالعمل‌های اجرایی و درون سیستم مراجع قضایی قلمداد می‌شود که از جانب رئیس محترم قوه قضائیه برای مراجع قضایی صادر می‌گردد تا به موجب آن، مراجع قضایی از رهنمودها و ارشادات و نکات مذکور در بخشنامه، در راستای اجرای صحیح قوانین بهره بگیرند تا در پرتو توجه به آن، نهایتاً، بهترین آثار و نتایج از اجرای قوانین حاصل گردد و مراجع قضایی را از معایب در شیوه اجرای قوانین آگاه نموده و سازوکار لازم برای ترتیبات اداری ـ قضایی در درون تشکیلات قضایی فراهم نماید. بنابراین، بیان بخشنامه‌های رئیس قوه قضائیه به مراجع قضایی در ارتباط با یک موضوع مربوطه به قانون آیین دادرسی کیفری و در توضیحات ذیل ماده مربوطه، موجب آشنایی مخاطب با نکات مذکور می‌گردد. علاوه براین، همواره این امکان وجود دارد که قضات دادسرا و دادگاههای کیفری از تکالیف مقرر در مواد مربوط به قانون آیین دادرسی کیفری تخلف نمایند. لذا، اشاره به برخی از آراء سابق الصدور دادگاه عالی انتظامی قضات راجع به تخلفات انتظامی از تکالیف مقرره قانونی در ذیل مواد قانون آیین دادرسی کیفری مربوطه، خالی از لطف نخواهد بود. ث ) نظریات دکترین حقوقی: دکترین حقوقی به عنوان یکی از فعالترین و مهمترین مفسّران و شارحان قوانین هستند و نقش و جایگاه مهمی در تفسیر و شرح و بسط قوانین دارند. نظریه‌های دکترین حقوقی اگرچه منبع فرعی حقوق کیفری را تشکیل می‌دهد و آراء و نظرات صاحبان فن و علم در این زمینه، حکم ارشادی محسوب می‌شود، لکن، دیدگاهها و آراء اندیشمندان حقوقی موجب می‌شود تا معایب و محاسن و آثار و تبعات قوانین مصوّبه هر چه زودتر روشن گردد تا مقنن، با آگاهی و الهام از دیدگاههای مربوطه، اقدام به اصلاح معایب قوانین حقوقی و کیفری و تصویب قوانین کارآمدتر و به روز تر و کم نقص تر نماید و دادرس مراجع قضایی نیز، با بهره گیری از تفاسیر و تحلیل‌های ارائه شده از سوی دکترین حقوقی درباره مواد قانونی، تصمیم بهتری در دعوای مطروحه اتخاذ نماید. این امر سبب گشته است که نگارنده تا حدالمقدور در تدوین و نگارش اثر حاضر، از دیدگاهها و نظرات مطروحه در مورد هر یک از مواد قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92 و اصلاحی 94 استفاده نماید تا مخاطب را از دیدگاههای مطروحه در مورد مواد قانونی مطلع سازد.

لازم به یادآوری است که نگارنده در راستای به روز رسانی کتاب حاضر با آخرین تحولات تقنینی در حوزه دادرسی کیفری، علاوه بر پاره ای ویرایش ها، اقدام به اصلاحات و اضافات آراء وحدت رویه هیات عمومی دیوانعالی کشور، نظریات مشورتی اداره حقوقی و قوانین و آیین نامه های مصوب تا نیمه آذرماه 1396 نموده است که به زودی از سوی انتشارات حقوقی مجد عرضه خواهد شد. امیدواریم کتاب حاضر ذره ای از دین نگارنده را نسبت به جامعه حقوقی و به ویژه علم حقوق کیفری و جرمشناسی اداء نموده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۹
رامین بایرامی

نگاهی بر ویژگی های کتاب تحلیلی محشای قانون جرم سیاسی مصوب1395 :

 1 ـ شرح و تحلیل تفصیلی از مواد قانون جرم سیاسی .

2_ بررسی ماهیت جرم سیاسی و وجوه تمایز آن از جرایم علیه امنیت و سایر جرایم غیر سیاسی.

3_صلاحیت مرجع قضایی رسیدگی به جرم سیاسی و ترتیبات و سازوکارهای رسیدگی به این جرم.

4_امتیازات و حقوق محکومان و متهمان جرایم سیاسی.

5_ سایر مباحث ماهوی و شکلی حقوقی مربوط به جرم سیاسی.

و ...

مشخصات ظاهری کتاب :

ناشر: تهران ؛انتشارات حقوقی مجد

تعداد صفحات : ۲۰۲ ص

تالیف: رامین بایرامی آرباطان/ زهرا فلاحی .

سال و نوبت چاپ : مهر ماه 1396 ـ چاپ اول ـ با مختصر اضافات در آذرماه 1396

قیمت : 16000 تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۱۸:۳۴
رامین بایرامی

آیت الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه در اجرای ماده 84 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحیه آن «آیین نامه میانجی گری در امور کیفری» را صادر کرد. آیین نامه تازه ای که رییس قوه قضاییه صادر کرده است برای کاهش دعاوی خرد و پیشگیری از رسیدن این دعاوی به دادگاه ها کارایی داشته باشد تا از حجم پرونده های قضایی بکاهد. آنطور که روابط عمومی قوه قضاییه منتشر کرده، متن کامل این آیین نامه به شرح زیر است: آیین ‏نامه ‏میانجی‏گری در امور کیفری در اجرای ماده 84 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحیه آن و به پیشنهاد وزیر دادگستری "آیین نامه میانجی گری در امور کیفری" به شرح مواد آتی است. فصل اول ـ تعاریف و اصطلاحات ماده 1 ـ در این آیین ‏نامه‏، عبارات و اصطلاحات در معانی ذیل به کار می ¬روند. الف ـ میانجی‏گری؛ فرایندی است که طی آن بزه‏ دیده‏ و متهم با مدیریت میانجی‏گر در فضای مناسب در خصوص علل، آثار و نتایج جرم انتسابی و نیز راه های جبران خسارات ناشی از آن نسبت به بزه ‏دیده‏ و متهم گفتگو نموده و در صورت حصول سازش، تعهدات و حقوق طرفین تعیین می ¬گردد. ب ـ میانجی¬گر؛ میانجی‏گر، شورای حل اختلاف، شخــص یا مؤسسـه ¬ای است که فرایند گفتگو و ایجاد سازش بین طرفین امر کیفری را مدیریت و تسهیل می¬ نماید. پ ـ جرم؛ در این آیین ‏نامه، مطابق ماده 82 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 شامل جرایم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است، می¬ باشد. ت ـ مؤسسه میانجی‏گر ـ مؤسسه ¬ای است که به این منظور طبق قوانین و مقررات حاکم بر مؤسسات غیرتجاری تأسیس می¬ گردد یا سایر مؤسسات به تشخیص مقام قضایی ارجاع ¬دهنده می¬ باشد. ث ـ فرآیند میانجی‏گری؛ مجموعه اقداماتی است که طی آن با مدیریت میانجی¬گر و با حضور بزه ‏دیده‏ و متهم و در صورت ضرورت سایر اشخاص مؤثر در حصول سازش از قبیل اعضای خانواده، دوستان یا همکاران آنها و نیز حسب مورد اعضای جامعه محلی، نهادهای ذی¬ربط رسمی، عمومی و یا مردم ¬نهاد، برای حل و فصل اختلاف کیفری با یکدیگر به گفتگو و تبادل نظر پرداخته، در صورت حصول توافق، موافقت¬نامه ¬ای را تنظیم و برای مقام قضایی مربوط ارسال می ‏شود. ج ـ جامعه محلی؛ عبارت از کلیه اشخاص یا نهادهایی است که ممکن است به دلیل ارتباط با متهم، بزه ‏دیده و یا تأثیرپذیری از جرم و نتایج آن، بتوانند در فرایند پاسخ¬دهی به جرم، مسئولیت¬پذیر¬کردن متهم و جلب رضایت بزه‏ دیده تأثیرگذار باشند. چ ـ موافقت¬نامه یا صورتمجلس سازش؛ متنی است که به امضای میانجی¬گر و طرفین اختلاف می ¬رسد. در موافقت¬نامه جزئیات توافق طرفین و از جمله حقوق و تکالیف آنها به روشنی مورد تصریح قرار می -گیرد. فصل دوم ـ تشکیلات و نحوه ارجاع به میانجی گر ماده 2 ـ امور مربوط به میانجی‏گری می¬ تواند در هر دادسرا یا دادگاه، زیر نظر دادستان عمومی و انقلاب یا رئیس حوزه قضایی محل ساماندهی شود. دادستان یا رئیس حوزه قضایی می ¬تواند این وظیفه را به احد از معاونین خود ارجاع دهد. ماده 3 ـ ارجاع به میانجی‏گری در مواردی که ادارات و دستگاه¬های دولتی شاکی هستند با رعایت قوانین و مقررات مربوط بلامانع است. ماده 4 ـ جهت ارجاع امر کیفری به میانجی¬گر، مقام قضایی باید موضوع اختلاف، صلاحیت، تخصص و مقبولیت وی نزد طرفین اختلاف را مورد توجه قرار دهد. ماده 5 ـ در صورت تمایل و توافق طرفین اختلاف به معرفی میانجی¬گر و موافقت میانجی¬گر مرضی¬ الطرفین آنها میانجی‏گری پس از تایید مقام قضایی با وی خواهد بود. در صورت عدم تعیین میانجی¬گر توسط طرفین، مقام قضایی می¬ تواند رأساً اقدام کند. ماده 6 ـ توافق طرفین اختلاف جهت ارجاع امر به میانجی‏گری، توسط مقام قضایی صورتمجلس شده، به امضای آنها می ¬رسد. فصل سوم ـ انتخاب میانجی¬گر و شرایط آن ماده 7 ـ میانجی¬گر می¬تواند از میان معتمدان محلی یا دانش آموختگان رشته¬ های مختلف با اولویت مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه ‏شناسی، حقوق و فقه و مبانی حقوق انتخاب شود. ماده 8 ـ مقام قضایی می¬ تواند موضوع کیفری را به مؤسسه ¬ای برای میانجی‏گری ارجاع دهد در این صورت مسئول مؤسسه مزبور در قبال امر میانجی‏گری به قاضی مربوط پاسخگو می ¬باشد. ماده 9 ـ فهرستی از اشخاص واجد صلاحیت میانجی‏گری در هر حوزه قضایی توسط رئیس حوزه قضایی محل تهیه می ¬گردد. تهیه این فهرست صرفاً جهت تعیین اولویت بوده و مانع از ارجاع امر میانجی گری به سایرین نمی باشد. ماده 10 ـ احراز صلاحیت میانجی¬گر پس از توافق طرفین با مقام قضایی رسیدگی کننده می¬باشد. میانجی¬گرها باید از میان کسانی انتخاب شوند که دارای شرایط مشروح زیر باشند ـ الف ـ دارای وثاقت ب ـ تابعیت جمهوری اسلامی ایران برای میانجی¬گری در مورد اتباع ایرانی پ ـ نداشتن سوء شهرت ت ـ دارای حداقل 25 سال تمام شمسی فصل چهارم ـ شرایط مؤسسات میانجیگری ماده 11 ـ افراد دارای صلاحیت به شرح مقرر در ماده 12 این آیین نامه می¬ توانند با نظارت قوه قضاییه و رعایت مقررات قانونی مربوط به ثبت مؤسسات غیرتجاری جهت ایجاد مؤسسه میانجی گری اقدام کنند. ماده 12 ـ افراد متقاضی ایجاد مؤسسه میانجی گری علاوه بر دارا بودن شرایط مقرر در ماده 10 این آیین نامه و فقدان سابقه محکومیت مؤثر کیفری باید دارای مدرک کارشناسی در یکی از رشته¬ های مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روان شناسی، جامعه شناسی، حقوق و فقه و مبانی حقوق باشند. تبصره ـ کارکنان شاغل در قوه قضاییه اعم از قضایی و اداری و همچنین ضابطان دادگستری نمی¬توانند متقاضی ایجاد مؤسسه میانجی گری شوند. ماده 13 ـ فارغ التحصیلان هر کدام از رشته های مذکور، باید آموزش های لازم جهت میانجی‏گری در امور کیفری را طی نمایند. تبصره 1 ـ کیفیت آموزش میانجی‏گران و مواد آموزش آنها، مهارتها و دانش لازم برای میانجی‏گری باید توسط معاونت منابع انسانی قوه قضاییه با همکاری گروههای علمی و دانشگاهی ذیربط، تهیه شده و به متقاضیان میانجی‏گری آموزش داده می ‏شود. تبصره 2 ـ مؤسسات و مراکز آموزشی دولتی و غیردولتی نیز می توانند بر اساس سرفصل های مصوب اداره آموزش قوه قضاییه و تحت نظارت آن نسبت به آموزش میانجی‏ها اقدام نمایند. تبصره 3 ـ میانجی باید در خصوص مفاهیم مربوط به جرم، مسئولیت کیفری، مسئولیت مدنی، انواع جرایم، آثار جرم و بزه ‏دیده‏، بزهکار و اجتماع، روش های میانجی‏گری و مهارتهای مربوطه، وظایف و تکالیف میانجی، آیین رسیدگی به جرایم، چگونگی مدیریت جلسات رسیدگی به اختلافات طرفین در امور کیفری و سایر موارد آموزش های لازم را فرا بگیرند. تبصره 4 ـ مدت، شیوه و موضوعات آموزش میانجی‏گری به موجب دستورالعملی است که به تصویب معاون منابع انسانی قوه قضاییه می رسد. تبصره 5 ـ در پایان دوره آموزشی میانجی‏گری در امور کیفری و گذراندن توأم با موفقیت آموزش ها، «گواهی میانجی‏گری» به میانجی داده می شود. تبصره 6 ـ مدت اعتبار این گواهی 3 سال است و تمدید آن از طرف مرجع صادر کننده گواهی، بلامانع است. تبصره 7 ـ در صورت تشخیص مرجع صدور گواهی میانجی‏گری به تجدید دوره آموزش میانجی‏گران و بازآموزی آنها، میانجی‏گران موظف به شرکت در دوره های مذکور و اخذ گواهی مربوط می باشند. ماده 14 ـ به منظور احراز صلاحیت مؤسسه و صدور پروانه میانجی گری، هماهنگی، برنامه¬ریزی، ایجاد وحدت رویه و نظارت بر فعالیت مؤسسات میانجی گری و ابطال پروانه مذکور،‌ در سراسر کشور، مرکز امور میانجی گری در معاونت منابع انسانی قوه قضاییه تشکیل می ¬شود. تبصره ـ مؤسسه میانجی گری صرفاً باید در محلی که در مجوز درج گردیده دایر گردد. فصل پنجم ـ وظایف و اختیارات میانجی¬گرها ماده 15 ـ میانجی¬گر‏ موظف است وظایف میانجی‏گری را در اسرع وقت پس از ارجاع موضوع از طرف مقام قضایی شروع نماید و جلسه یا جلسات میانجی‏گری را حداکثر در مهلت معین شده توسط مقام قضایی تشکیل دهد و گزارش فعالیت خود و اظهارات طرفین و نتیجه آن را صورت¬مجلس نماید. ماده 16 ـ میانجی¬گر‏ باید اهداف، آثار میانجی‏گری و نیز موضوع اختلاف یا جرمی را که موجب میانجی‏گری شده برای شاکی‏ و متهم به طور صریح و شفاف توضیح دهد و زمینه استماع، اظهارنظر و مذاکرات طرفین اختلاف را فراهم نماید. ماده 17 ـ در فرایند میانجی‏گری، اصل بر گفتگوی میان طرفین و تلاش آنها برای تبادل نظر و رسیدن به توافق است. میانجی‏گر وظیفه مدیریت این فرایند و تسهیل آن را بر عهده دارد. میانجی¬گر باید در کمال بی¬طرفی و در حدود اختیارات قانونی وظایف خود را انجام دهد و نباید هیچ کدام از طرفین را به منظور رسیدن به توافق و امضای آن در معرض تهدید یا اجبار قرار دهد و در مدیریت جلسات میان شاکی و متهم، به ترتیبی عمل نماید که بزه‏ دیده‏ مجدداً دچار بزه‏ دیدگی نشده و طرفین با رعایت احترام و بدون توسل به تهدید و خشونت با یکدیگر گفتگو کنند. ماده 18 ـ جلسات میانجی‏گری با حضور طرفین تشکیل می¬ گردد. در صورت تمایل شخص بزه‏ دیده به حضور شخص متهم در جلسه، متهم شخصاً باید حاضر شود. حضور سایر اشخاص به تشخیص میانجی‏گر با رعایت ماده 20 بلامانع است. تبصره ـ در صورتی که حضور شخص متهم لازم باشد و وی در بازداشت باشد، تشکیل جلسه در خارج از بازداشتگاه یا زندان باید با دستور مقام قضایی و رعایت جهات تامینی معمول باشد. ماده 19 ـ در صورت ضرورت، میانجی¬گر می¬ تواند از اعضای خانواده، دوستان، همکاران، همسایگان و سایر اشخاص از جمله جامعه محلی که بنا به تشخیص میانجی‏گر یا تقاضای هر کدام از طرفین حضورشان در جلسه میانجی‏گری مفید است، دعوت به حضور نماید. ماده 20 ـ میانجی‏گر نسبت به حفــظ تمام اطلاعات و اســراری که از طرفین در جریان میانجی‏گری به دست می آورد، حسب مورد مسؤول است. ماده 21 ـ دریافت یا وعده دریافت هرگونه مال، وجه، منفعـت یا امتیاز از طرفین اختلاف توسط میانجی-گر به جز موارد مقرر در این آیین نامه ممنوع است و علاوه بر توجه مسؤولیت¬ های قانونی،‌ موجب سلب صلاحیت وی برای میانجی گری می ¬شود. ماده 22 ـ کلیه مطالب و اظهارات طرفین در فرایند میانجی‏گری جنبه محرمانه دارد. ماده 23 ـ میانجی¬گر می تواند اسناد و اطلاعات مورد نیاز را از طرفین مطالبه کند. طرفین در صورت تمایل می توانند اطلاعات و اسناد خود را راساً و یا به تقاضای میانجی گر ارائه دهند. عدم ارایه اسناد و اطلاعات خواسته شده، مانع تشکیل جلسه میانجی‏گری نخواهد شد. تبصره ـ ارائه اطلاعات و اسنادی که جنبه محرمانه و سری دارد، ممنوع است. ماده 24 ـ در صورت عدم حصول توافق بین طرفین، میانجی‏گر ارجاع مجدد قضیه به فرایند رسمی رسیدگی کیفری را به آنها اعلام می ¬نماید. ماده 25 ـ میانجی‏گر باید مفاد صورت¬جلسات میانجی‏گری را تنظیم و گفتگوهای طرفین را به طور خلاصه منعکس و به امضای آنها برساند. در صورت امتناع هر یک از طرفین، مراتب توسط میانجی‏گر در صورت ¬مجلس قید ‏می ¬شود. تبصره1 ـ در گزارش میانجی¬گر باید وضعیت کلی بزه دیده و آثار روانی، جسمانی و مالی جرم نسبت به وی، مراتب ندامت یا عذرخواهی متهم و همچنین تلاش یا عدم تلاش وی جهت جبران آثار جرم و التیام بخشیدن به آلام بزه‏دیده‏، مورد اشاره قرار گیرد. تبصره 2 ـ میانجی‏گر موظف است مشروح توافق طرفین را با ذکر کلیه جزئیات، تعهدات و حقوق آنها، به صورت مکتوب و بدون ابهام تنظیم نموده و پس از تفهیم به طرفین،‌ به امضای آنها برساند. ماده 26 ـ در صورتی که طرفین اختلاف یا یکی از آنها کمتر از 18 سال داشته باشد، حضور ولی یا سرپرست وی الزامی است. در صورت عدم حضور ولی یا سرپرست، میانجی¬گر مراتب را برای تعیین تکلیف به مقام قضایی اعلام می ¬نماید. ماده 27 ـ هرگونه توافق در امور مالی توسط شخص کمتر از 18 سال و در امور غیرمالی هرگونه توافق توسط اطفال غیر بالغ در فرایند میانجی‏گری منوط به تأیید ولی یا سرپرست وی است و در صورت امتناع ولی یا سرپرست یا عدم دسترسی به او، مراتب برای تعیین تکلیف به مقام قضایی مربوط اعلام می¬ شود. ماده 28 ـ میانجی¬گر‏ می ¬تواند بنا به تشخیص خود، در مورد اتهامات اشخاص کمتر از 18 سال در فرایند میانجی‏گری و نیز در مواردی¬که بزه¬دیده شخص کمتر از 18 سال است، حسب مورد از مدرسه یا سایر نهادهای ذی¬ربط از جمله آموزش و پرورش و سازمان¬های موضوع ماده 66 قانون آیین دادرسی کیفری دعوت به عمل آورد. در صورت درخواست سازمان¬های مذکور دعوت از آنها با رعایت مقررات ماده مزبور بلامانع است. ماده 29 ـ میانجی¬گر‏ موظف است با توجه به ماده 82 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 نسبت به تشکیل جلسات میانجی‏گری و تلاش برای تعیین تکلیف آن در فرصت 3 ماهه اقدام و نتیجه را به مقام ارجاع کننده گزارش کند. در صورت ضرورت تمدید آن، مقام قضایی می‏ تواند به طور مستقل یا حسب درخواست میانجی¬گر‏ یا طرفین اختلاف، اقدام به تمدید آن حداکثر به مدت 3 ماه دیگر نماید. ماده 30 ـ تعلل و تأخیر غیرموجه میانجی¬گر‏ در تشکیل جلسات میانجی‏گری، در مورد دارندگان پروانه میانجی‏گری موجب تذکر کتبی، در مرتبه دوم توبیخ کتبی و در صورت تکرار، ابطال پروانه (مجوز) میانجی‏گر خواهد شد. در مورد اشخاص فاقد پروانه، کوتاهی در امر محوله به تشخیص مقام قضایی ارجاع دهنده موجب خروج وی از فهرست مربوط خواهد شد و در مورد شوراها طبق مقررات مربوط عمل خواهد شد. ماده 31 ـ احراز و اعمال مجازات¬های انضباطی مذکور در ماده فوق توسط هیأت رسیدگی به تخلفات که در مرکز امور میانجی¬گری معاونت منابع انسانی قوه قضاییه تشکیل می¬ شود به عمل می¬ آید. تبصره ـ نحوه تشکیل هیات و سایر مقررات مربوط به امور انضباطی و تعداد شعب و محل های استقرار آن به موجب دستورالعملی است که توسط معاونت منابع انسانی به تصویب می رسد. ماده 32 ـ در صورت ابطال پروانه میانجی‏گری یا خروج از فهرست میانجی‏گران، میانجی‏گر بعد از انقضاء 3 سال از تاریخ شروع محرومیت می تواند مجدداً تقاضای صدور پروانه و میانجی‏گری نماید. فصل ششم ـ هزینه¬ های میانجی‏گری ماده 33 ـ پرداخت دستمزد میانجی¬گری به عهده متقاضی و در صورت درخواست طرفین بالمناصفه به عهده آنها می ¬باشد. ماده 34 ـ دستمزد میانجی‏گر در اجرای ماده 10 قانون مدنی بر حسب توافق خواهد بود. حداکثر دستمزد، هر ساله توسط معاونت منابع انسانی قوه قضاییه پیشنهاد به تصویب رئیس قوه قضاییه می رسد. فصل هفتم ـ نظارت بر فرایند میانجی‏گری ماده 35 ـ نظارت بر فرایند میانجی¬گری حسب مورد به عهده مقام قضایی ذیربط که پرونده کیفری نزد او مطرح است، می ¬باشد. ماده 36 ـ طرفین اختلاف می¬ توانند مراتب عدم صلاحیت و تعلل در پی¬گیری میانجی¬گر‏ را به اطلاع مقام قضایی ذیربط برسانند. ماده 37 ـ در صورت عدم حضور طرفین در جلسات میانجی‏گری و گزارش میانجی‏گر مبنی بر عدم امکان برگزاری جلسات میانجی‏گری، مقام قضایی ارجاع کننده به میانجی‏گری، باید نسبت به لغو آن اقدام و رسیدگی را ادامه دهد. ماده 38 ـ‌ این آیین‏ نامه‏ در 38 ماده و 14 تبصره با پیشنهاد وزیر دادگستری در تاریخ 94/9/8 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید و از تاریخ تصویب لازم الاجرا است. صادق آملی لاریجانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۸
رامین بایرامی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۰۴
رامین بایرامی

با توجه به اهمیت اصل فردی کردن مجازات ها در نظام های عدالت کیفری حاکم برجهان و توجه به اصلاح و تربیت بزهکاران و اعمال کیفر بر مبنای توجه به شخصیت افراد بزهکار، متنوع نمودن کیفرها با توسل به ابزارها و شیوه های متنوع قانونی و قضایی، همگی موجب شده است تا بررسی مختصر جایگاه و اهمیت اصل مزبور در نظام فقهی و حقوقی ایران به ویژه بعد از تصویب و اجرای قوانین کیفری آیین دادرسی مصوب 92 و اصلاحی 94 و مجازات اسلامی مصوب 1392 ضرورت یابد.

ا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۲
رامین بایرامی